امروزه موفقیت یک سازمان به توانایی مدیریت در استفاده از روشهایی بستگی دارد که میتوانند از منابع به اصطلاح سرمایه انسانی استفاده کنند( Edvinsson, Malone, 2001). سوء تفاهم گسترده در مورد مفهوم مربیگری بوجود آمده است. از یک طرف ، این روش هنوز در حال تحول ، تغییر و توسعه است. از طرف دیگر ، اصطلاح مربیگری بسیار مورد استفاده قرار گرفته است. در بسیاری از شرکتها ، تقریباً به همه چیز مربیگری گفته میشود: رفتار شایسته کارمندان، ارائه بازخورد، آموزش، توضیح انگیزهها برای تصمیمگیری. همچنین تمایل به جایگزینی کلمه "برتر" با کلمه "مربی" وجود دارد. کارول ویلسون توضیح میدهد که اصطلاح مربیگری نیز شک بزرگی را ایجاد میکند به این دلیل که لغت نامهها هنوز این اصطلاح را با عبارات معانی روشن مانند "معلم" یا "مربی" برابر میدانند ( Wilson,2010 ). مربیگری یک استراتژی مؤثر برای بهبود عملکرد است که در بسیاری از حرفههای پرمصرف از جمله دو و میدانی ، موسیقی ، تجارت و آموزش مورد استفاده قرار میگیرد( Gawande,2011 ) . مربیگری بر توسعه یک فرد از یک مهارت خاص به شیوهای تمرکز میکند که فرد را قادر میسازد تا رفتار خود را تحت اراده خود تغییر دهد( Knight, 2016). طرز فکر مربیگری، بهبود عملکرد افراد را در تمام سطوح تجربه ارتقا میدهد؛ مبتدیان و متخصصان میتوانند از آموزش بهرهمند شوند، زیرا اهداف یادگیری به طور خاص برای افراد مناسب هستند. هدف اصلی مربیگری ، توسعه پتانسیلهای سازمانی از طریق توسعه کارمندان و تمام تیمها میباشد. مسیری که منجر به آن هدف میشود با ویژگیهای فرآیند مربیگری توصیف میشود. این امر با استفاده از اصول و تکنیکهای مشخص صورت میگیرد . علاوه بر این ، رابطه مربی و مشتری برای موفقیت مربیگری از اهمیت اساسی برخوردار است. این امر بر مبنای: اعتبار، مشارکت ، اعتماد و مسئولیت هر دو طرف است. مربیگری نوع خاصی از مکالمه است که به مهارتهایی از جمله: گوش دادن فعال ، پرسیدن سؤالات باز ، استفاده ماهرانه از نفسیر ، تأمل ، بازخورد ، تنظیم لحن و سرعت گفتار با مشتری و غیره نیاز دارد ( Wilson,2010 ). برای فرایند مربیگری مهم است که مشتری اعتماد به نفس داشته باشد ، یعنی اعتماد داشته باشد که میتواند کاری انجام دهد. برای به دست آوردن چنین اعتماد به نفس ، باید فضایی ایجاد شود تا اشتباهاتی را که توسط کارکنان یک سازمان انجام میشود انجام دهند ، زیرا اشتباهات همان چیزی است که چالشهای جدید را در پی دارد. با اشتباهات باید به عنوان منبع یادگیری رفتار شود (2010 Wilson, ).مسئله مهم دیگر اطمینان به موفقیت است: مشتری میتواند به تواناییهای خود اعتقاد داشته باشد اما اگر سازمان فرصتی برای استفاده از آنها به مشتری ندهد ، مشتری هرگز باور نخواهد کرد که قادر به دستیابی به هدفی است. . یک سازمان عالی برای استفاده از مربیگری یک سازمان یادگیرنده و هوشمند است که هم دانش و هم تغییر در آن به صورت کارآمد و مؤثر مدیریت شود ( Senge ، 1998)
ICF مربیگری را به عنوان مشارکت با مشتری در یک فرایند فکری و خلاق تعریف میکند که به آنها الهام میبخشد حتی در مواجهه با پیچیدگی و عدم اطمینان که در بسیاری از مکانهای کاری رایج است که در حال جنگ با استعداد هستند و درگیر جنگ میشوند.
ICF مربیگری را به عنوان شراکت با مشتریان در فرآیندی خلاق و خلاق تعریف میکند که الهامبخش آنها برای به حداکثر رساندن پتانسیل شخصی و حرفهای آنها حتی در مواجهه با پیچیدگی و عدم اطمینان است که امروزه در بسیاری از محیطهای کاری درگیر با جنگ برای استعداد رایج است .
مربیگری مشاوره نیست.
مشاوران به دلیل تخصص خاصی که دارند استخدام میشوند. اغلب آنها شیوههای یک شرکت را ارزیابی میکنند و راه حلهای پیشنهادی برای بهبود ارائه میدهند. مربیگری ، از سوی دیگر ، یک فرایند مبتنی بر اکتشاف است که در آن مشتری به ایجاد راه حل در درون خود سوق داده میشود و برای اجرای آن پاسخگو است. این کارمندان را قادر میسازد به جای انجام توصیههای شخص دیگر ، راه حلهای خلاقانهای را به تنهایی تولید کنند. بنابراین ، مربیگری یک راه حل بلند مدت را ارائه میدهد ، زیرا کارمندان را برای مواجهه با چالشهای حال و آینده مجهز میکند.
مربیگری مشاوره نیست .
مربیگری در آینده متمرکز است، در حالی که درمان اغلب بر روی درد و یا چالشهای فعلی متمرکز است. درمان با درد التیام، اختلال عملکرد و درگیری سر و کار دارد. نتایج درمانی اغلب شامل حالتهای احساسی / احساسی بهبود یافته میشوند. در حالی که احساسات / احساسات مثبت ممکن است نتیجه طبیعی مربیگری باشند، تمرکز اصلی بر ایجاد استراتژیهای عملی برای رسیدن به اهداف خاص است.
مربیگری(کوچینگ) استاد- شاگردی (منتورینگ) نیست.
منتورینگ از تجربه شخصی خود یا در یک زمینه خاص از توسعه شغلی راهنمایی میکند. اگرچه برخی مربیان منتورینگ را به عنوان بخشی از مربیگری خود ارائه میدهند ، مانند منتورینگ مربیان جدید ، مربیان به طور معمول منتورهایی برای مربیان آنها نیستند.
چرا مربیگری مؤثر است؟
شرکتهای بسیار مشهور درک کرده اند که مربیگری ابزاری مؤثر برای پیشرفت کار و دستیابی به اهدافشان است. شرکتهای بزرگ از بخشهای مختلف تجاری برای بهبود مشاغل خود از جمله IBM ، Nike ، Verizon و Coca-Cola Enterprises به سمت مربیگری روی آورده اند. مربیگری در یک فرهنگ جدید شرکتی مؤثر است و به مقابله با تغییرات پیچیده شغلی و عملکرد دقیق رهبری کمک میکند. اکنون بیش از هر زمان دیگری ، یک سازمان ضروری است که از یک بازار جهانی در حال تغییر و تحول جلوتر بماند. مربیگری به سازمانها کمک میکند تا روشهای پایدار و در عین حال عملی را برای دستیابی به اهداف استراتژیک کسب و کار ، گردش کار پایدار و حفظ سطح بالایی از رضایت مشتری ایجاد کنند. مانند اکثر سازمانها ، شما با منابع کمتری احتمالاً با مطالبات زیاد روبرو هستید. مشاغل کاهش یافته ، بار کار سنگین تر است ، مسئولیتها گسترده تر هستند و فشار میتواند فلج کننده باشد اما مربیگری به غلبه بر این تغییرات پیچیده شغلی کمک میکند. این که آیا تنظیم آن با ادغام و مالکیت ، ایجاد استخدامهای جدید یا مدیریت انتقال کار در مدیریت ، تأثیرات مربیگری بسیار ارزشمند و گسترده است.
مربیگری در حال ایجاد یک فرهنگ شرکتی جدید است که بهرهوری را با تغییر آن از فرماندهی و کنترل به همکاری و خلاقیت افزایش میدهد. مربیگری به تسهیل آموزش اجرایی و آموزش و به ادغام نوآوری و فنآوری در یادگیری سازمانی کمک میکند. این کمک به نزدیک کردن شکاف بین کارمندان جوانتر و افراد باتجربه کسبوکار با قدرت بخشیدن به کارمندان و تشویق خلاقیت و همکاری کمک میکند. این تعامل فزاینده با کارمندان نسل هزاره برای فرهنگهای سازمانی ضروری است تا با روندهای صنعت مانند رسانههای اجتماعی به جلو حرکت کنند. علاوه بر این، با توجه به اینکه مربیان شبکههای گسترده تری دارند، مربیان میتوانند در تسهیل معرفی در شبکههای شرکت کمک کنند.
مربیگری عملکرد رهبری را به طرز چشمگیری بهبود میبخشد. این امر با تقویت توانمندی کارکنان با اعتماد به نفس میتواند مهارتهای ارتباطی و سخنرانیهای عمومیرا ارتقا بخشد. همچنین به کارمندان در هدایت سیاست سازمانی با تنظیم دقیق مهارتهای گوش دادن خوب و کمک به آنها برای پذیرش بازخورد همکاران کمک میکند .
مزایای مربیگری
مربیگری حرفهای صریحاً اهداف حداکثری را هدف قرار میدهد. در قلب مربیگری فرایندی خلاقانه و اندیشمندانه است که از افراد پشتیبانی میکند تا با اطمینان بیشتری به دنبال ایدههای جدید و راه حلهای جایگزین با انعطافپذیری بیشتر باشند.
در مواجهه با عدم اطمینان ناشی از کاهش نیروی کار و سایر عوامل ، انتظارات از نیروی کار که در یک شرکت رنج میماند بسیار زیاد است. بازگرداندن اعتماد به نفس برای مواجهه با چالشها برای برآورده کردن خواستههای سازمانی بسیار مهم است.
منابع
-Kołodziejczak, M.2015. Coaching Across Organizational Culture.Procedia Economics and Finance 23, 329 – 334.
-Pradarelli, J. C., Yule, S., Smink, D. S.2020. Performance Coaching for Practicing Surgeons Enhancing Clinical Performance, Well-Being, and Trainee Experience, Journal of Surgical Education.
- International Coach Federation.2016. Need Coaching?Icf, https://www.scrumandkanban.co.uk/wp-content/uploads/2016/09/NeedCoaching.pdf